۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

There is always enough time

فکرمیکردم واسه خیلی چیزها دیر شده دیگه; خیلی چیزها باید گرفته می شده، خیلی ازکارها باید انجام می شده، خیلی از کتابها باید خونده میشده، خیلی از فیلمها باید دیده میشده و خیلی خیلی چیزهای دیگه......
اما دیدم که شاید این فرصت بهت داده میشه تا کارهایی که فکر میکنی لازم رو انجام بدی و تو شاید به بهانه هایی مثل کارم زیاده، درسام زیاده، تنبلی، بی ارادگی،... این فرصت های طلایی رو از دست بدی.
الان فکر میکنم زمان خوبیه که اون تجربه هایی که دوست دارم رو یاد بگیرم تا اینکه ده سال دیگه باز این فکر همراهم باشه که دیرشده، گرفتاریها هیچ وقت تمومی ندارن و فقط از یک مقطع به مقطع دیگه مدلشون عوض میشه. این خاصیت زندگی هستش که آدمارو وادار کنه به تلاش کردن و این تو هستی که تایین میکنی این تلاش برات سازنده باشه و تو پا به پاش تلاش کنی یا اینکه یه آدم بی خاصیت باقی بمونی.
لازم نیست همیشه اول باشی، لازم نیست همه چیز رو با هم داشته باشی، فقط لازمه که راه درست رو پیدا کنی حالا 20 ساله باشی، 30 ساله باشی، 40 ساله باشی...
لاله باهات موافقم که دو سال دیگه دلم واسه همه چیزهای این جا تنگ میشه، پس تو این مدت چشم و گوش باز برای کسب همه اون چیزایی که الان وقتشه


این قافله عمر عجب می گذرد / دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری / پیش آر پیاله را که شب می گذرد

۱ نظر:

Laleh گفت...

با اینکه گاهی اوقات حس اینکه واسه بعضی کارا خیلی دیر شده، خیلی قوی و آزار دهندس ولی راست می گی
!There is always enough time