۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

not enough cool anymore

آره حق با آیدا بود، من هیچ وقت بی دوستی نکشیده بودم، من و این جریانهای تمام نشدنی ای، اچ، پی ....
درد بی دوستی چیزیه بدتر از درد دوری مامان و با با، چیزیه که با چیزی جایگزین نمیشه ....
منظوراز دوست آدمای دوروبر نیست، منظور خلایی که به شدت حس میشه ....
منظور کسیه که لازم نباشه چیزیو براش توضیح بدی ...
کسیه که بودن یا نبودنش از روی هیچ دلیلی نیست ....
کسیه که وقتی داری گند مزنی، اشتباه میکنی هستش بدون هیچ قضاوتی ...
کسیه که بدون هیچ قائده و شرطی، بازی دوستیو با قائده بازی میکنه ...
کسیه که تو روت داد می زنه اگه از دستت ناراحته ...
کسیه که غیبتاش از مرز لازم ذهنت فراتر نمیشه ....

و من نگرانم در این ایام خزنده بی دوستی که ریشش داره هر روز تنومند میشه نه تنها قوائد بازی دوستی رو، حتی بازیهای دیگرو نیز از یاد ببرم ....
چیزایی که خوندن، تماشا کردن، دیدن و گوش کردن راهشون نیست؛ تنها راهش بازی کردن بدون واسطه و فراگیری شخصیه ...
و من با تنها بازی کردن مهارتمو دارم به راحتی به باد میدم ؟؟!!! من میبینم خودمو که هر روز دارم وزنه ای جدید می بندم به دمم .
...
نگرانم شقایق سبک بال نیست !