۱۳۸۷ بهمن ۸, سه‌شنبه

Principals

گاهی اوقات فکر میکنی چون بزرگتر شدی میتونی پا رو از یک سری مرزها فراتر بذاری و مخالف عرف عمومی عمل کنی، بدون اینکه به خودت یا اطرافیانت آسیبی برسونی; و شاید همین توقع رو از اطرافیان به ظاهر بزرگسالت داری که مسئله رو درک کنند...
ولی میبینی که کور خوندی، هرقدمی که برمیداری باید حسابی دو دو تا چهار تا کنی که آیا این کار درسته و یا غلطه، بعضی از قضایا که حل و فصل کردنش به راحتی آب خوردن هست به طرز باورنکردنی تبدیل به یک قضیه عجیب و پیچیده میشه ...........
این جوری زندگی سخت میشه. مجبور میشی خودت رو مطابق یک استاندارد از پیش تعریف شده وفق بدی و این باعث میشه که از خود واقعی فاصله بگیری!

من امروز مطابق اصول از پیش تعریف شده عمل نکردم، امیدوارم کسی آسیب ندیده باشه حتی اندکی!
.
.
.
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه کنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم
.
.
.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

No worries shaghi joon
این چیزا به صورت مداوم برا همه ما پیش میاد. گاهی اگه اونجوری که هستیم برخورد کنیم بقیه شاید دیر تر ولی بهتر درکمون خواهند کرد.

Talieh گفت...

Mature .1 بودن که ربطی‌ به قد کشیدن آدما نداره عزیزم، ۲. این بچه هان که این همه قانون و قاعده نداره کاراشون، از رو غریزه رفتار می‌کنن و غریزشون هم هنوز مریض نشده. ۳.آدم اگه خودش خودشو دوست داشته باشه، باید سعی‌ کنه خودش باشه حالا بقیه خوششون بیاد یا نه، آدم هیچ وقت نمیتونه همه رو راضی‌ کنه پس اصولا همون بهتر که وجدان و اخلاق خودت راضی‌ باشن.