۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

Fair Play

وقتی فکر میکنی قواعد یک بازی جدید رو یاد گرفتی و داری مثل یک حرفه ای عمل میکنی..........
وقتی که داری حریفو برانداز میکنی تا تاکتیک جدیدو روش اجرا کنی ...............................
وقتی که این قدر عادلانه و سالم بازی می کنی که حتی به ذهنت هم بد راه نمیدی که حریف یک درصد هم ممکنه ناخالصی داشته باشه...........
اون وقتی هست که تو تو بازی کیش و مات شدی و خودت خبر نداری !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمیخوام حس منفی منتقل کنم چون کیش و مات شدن آخر دنیا نیست و البته که فردا روز دیگری است پر از بازی های جدید.
فقط نکته ای که باقی میمونه این هست که آیا باید دوباره اون بازیو انجام بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و حالا اگه بازی کردی اطمینانی هست که مثل دفعه قبل همون قدرعادلانه بازی کنی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و از همه مهمتر اینکه اصلاً باید تو بازی عادل باشی یا همون قانون جنگل اینجام هست که اگه نخوری خورده میشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۷ نظر:

Unknown گفت...

تو جنگلی نشدی ؟؟؟ من یک جنگلی شدم .... کاش بتونم ادمیت ام رو برگردونم .. چون جنگلی شدن، لذت بازی رو از خودم میگیره بیشتر از اینکه برای همبازی خطر ایجاد کند !!!!

ناشناس گفت...

حالا به اون همه علامت تعجبی که گذاشتی کاری ندارم ولی خدایش یک علامت سوال(؟) برای اون پرسشا کافی بود. نکنید این کارا رو، نکنید! بخدا خوبیت نداره تو این سن سال با این میزان از تحصیلات ...

ملانقطی

Shaghayegh گفت...

چی خوبیت نداره؟؟؟؟؟؟
این که یک نفر جرئت معرفی خودشو نداشته باشه و ناشناس بیاد، مسلماً خوبیت نداره ...

Unknown گفت...

اینهمه علامت سوال و تعجب خوبیت ندارد. این پاسخ سوال شما.
شاد باشید،
ملانقطی

پی نوشت: خواهر "پتی" تذکرات ما بیشتر به لحاظ دستوری و ادبی است که آنهم بواسطه ملا بودن و از سر وظیفه گاهاً انجام می شود. هدف دیگری مد نظر نیست.

ناشناس گفت...

اگر رفتار آدمی بر اساس ارزش‌هاش باشه، دیگه براش مهم نیست که تو این دنیا خورده شه، چرا که اون به هدفش که همون عمل به ارزش‌هاش بوده رسیده ...

NoPerception گفت...

نقل از:
بازیها - روانشناسی روابط انسانی
مترجم: اسماعیل فصیح
(Games people play; The psychology of human relationships)
By: Eric Berne

...بطور کلی میتوان گفت مردم هرچه ناراحت تر باشند با شدت و حدت بیشتری به بازی میپردازند. در زندگی روزمره, بازیها از همه بیشتر توسط دو گروه بازی میشوند: اخموها و عوضیها.

...تصویر غم انگیزی از زندگی انسان ارائه شده است: زندگی یعنی پرکردن زمان تا فرارسیدن مرگ یا بابانوئل. برای عده معینی که خوشبخت هستند چیزی درکار است که از تمام رده بندیهای رفتارهای انسانی فراتر میرود, و آن آگاهی است. چیزی درکار است که از برنامه ریزیهای گذشته درمیگذرد, و آن طیب خاطر است. چیزی درکار است که از تمام بازیها لذتبخش تر است, و آن صمیمیت "Intimacy" است.

... انسان آگاه زنده است چون میداند چه احساسی دارد و درچه زمان و مکانی زندگی میکند...عجله ندارد چون در لحظه حاضر و در دنیایی که اینجاست زندگی میکند.

...طیب خاطر یعنی رهایی از اجبار به انجام بازی و احساسهایی که به وی آموخته اند.

...صمیمیت یعنی رابطه باز و بی شیله پیله و خودبخودی و عاری از هر بازی.

پی نوشتِ Comment:
بنا به هر دلیلی اگه قراره بازی کنیم, لااقل باید بازی کردنو بلد باشیم(فارغ از اینکه نوع یا قواعد بازی چی باشه):

- باید unfair بازی کردنو واسه یه مدت تجربه کرده باشی و باید مزه پیروزی ناعادلانه ات رو بچشی. حالا میتونی بگی در انتخاب fair/unfair بودن ِ بازیت صداقت داری.

- باور ِ آگاه بودن, آگاهی تو رو متوقف میکنه؛ بعبارتی باور ِ "آگاه هستم" یعنی عدم آگاهی.
باید تفاوتِ آسودگی ناشی از عدم آگاهی رو با آسودگی ناشی از آگاهی, بشناسی.
توهم ِ اوستا شدن در قواعد بازی یا در شناختِ طرف مقابل, شروع آسیب پذیری توست.

- باید با خودت صادق باشی, نتیجه بازی هرچی که باشه تو میمونی و یه سری احساسات که باید باهاشون کنار بیای؛ این تعیین میکنه که چجوری بازی کنی, نه اخلاقیات یا قواعد بازی.

Talieh گفت...

تو مدتها پیش بازی عادلانه رو انتخاب کردی. هر چقدر هم دلت می خواد علامت سوال و تعجب بذار.