۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

معجون من ...


علاقه + واقع بینی + تلاش + خوش بینی + صبر


آره، این ترکیب، معجون عجیبی میسازه که باید به خورد خودم بدم و منتظر باشم که تو تک تک یاخته هام نفوذ کنه ...
میخوام این قدر آگاه باشم که اثرگذاری هر ثانیه اش رو حس کنم ...
میخوام این قدر توانا بشم که اگه خواستم خنثی کنم با هر سفسطه و توجیحی، نتونم
میخوام این قدر گوش به زنگ باشم که هر جا غلظتش کم شد، زود بسازمش
میخوام با هاش هم آهنگ بشم
میخوام که تو هم با من بشینی، هم پیاله بشی و لبی تر کنی ...

به سلامتی

.
.
.