۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

A man for all the seasons

به طرز عجیبی این روزها مرتباً خاطراتت پررنگ میشه...
شاید یکی از معدودترین هایی باشی که هیچ نقش منفی در تارپود ذهن من و کل آدمهای اطرافت نذاشتی
یک قندون قند و این جمله معروف "خانم شقایق واسه خونشون قند از اینجا میبره"
حاج آقا این عادت دیگه از سرم افتاده، من چاییمو مدت هاست تلخ میخورم.......
حاج آقا دیگه پایه های صندلیم تو هوا معلق نیست!
دیگه ساعت 11 صبح نون تازه با پنیر نمیخورم!
دیگه ...

...
الان نمیدونم کجا هستی ولی میدونم باید پیدات کنم، ولی شاید هم باید بزارم گم شده باقی بمونی...
خدا کنه هر جا هستی چهار ستون بدنت سالم باشه
از برق نگات هم ذره ای کم نشده باشه
بدونی که خانم شقایق همیشه قبولت داشته
و بهترین بابا بزرگی بودی که تا حالا داشته و دارررررررررررررره ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حاج آقا نکنه یه وقت ... ، زیاد می ترسم که دیر شده باشه
اخیراً همیشه دیرم میشه ...................

دلتنگتم مدتهاست !!!




۲ نظر:

Unknown گفت...

حاج آقا منم مدتهاست دیگر پشت دستشویی زاغ سیاه چوب نمی زنم.....

ناشناس گفت...

چرا دیگه نمی نویسی؟