جدیداٌ به صورت متناوب، به طرز غیر منتظره ای تلنگری به جعبه خاطراتم زده میشه ... و خاطراتی از توش کشیده میشه بیرون که گرد و خاکی روش نشسته به قطر یه وجب و جالبیش به اینه که من به کل فراموش کردمشون.... بعضی ها قدمتشون حتی کمتر از یه ساله !!!
مهم واسم جنس اون خاطرات نیست (هیجان، استرس، خشم و شادی .... ) ، مهم اینه که من چه راحت فراموش می کنم که چی بوده و چی شده ....
دوست دارم این نتیجه رو بگیرم که خیلی چیزا شاید به ظاهر مهم باشن در زمان حال ولی در کل جریان زندگی هیچ تاثیری ندارن پس چرا باید این همه استرس بکشی و خود زنی کرد. این سخته ولی یادوری لازم داره که:
Try your best and just stay cool Babe !!!
هر نتیجه ای عاید بشه تو ادامه میدی و به مرور میگذرد. شاید باید این نوشته رو قاب بگیرم "این نیز بگذرد!" هر چی میخواد باشه غم و شادی !!!! البته تاثیر بعضی هاشون رو در زندگی نمیشه نادیده گرفت ولی تعداد این موثر ها خیلی کمتر از تعدادیه که در زمان حال جدی گرفته میشن. حتی شاید تاثیر اون مهم ها در حد دادن یه پبچ به مسیر باشه و بعد پیچ ، تو ادامه میدی.
البته یه نتیجه گیری دیگه هم اینه که من دارم یواش یواش آلزایمر میگرم !! (:
۱ نظر:
فدا مدا و دلتنگی و از این حرفا رفیق
ارسال یک نظر