۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

چماق....

دیشب یاده اون صفت قدیمیم افتادم که اولین بار آیدا کشف کرد و اسمشو گذاشت "چماق".....
چماقی در من یه سیستم دفاعی هست که به طور ناخودآگاه فعال میشه مثل اون حشره ای که شبیه چوب خشک میشه که شکارچی ها پیداش نکنن، از نظر من یه دیوار شیشه ای که اجازه نمیده از محیط اطراف چیزی به داخل نفوذ کنه و من حداقل در ظاهر آسیب نبینم...
به این نتیجه رسیدم که این یک سال گذشته من اکثراً یه چماق واقعی بودم به جزبرخی اوقات که برای چماقی انرژی نداشتم یا اوقاتی که الکل از معجزاتش بی نصیب نمیذاشت ...
کاری به درست بودن یا غلط بودنش، منطقی بودن یا غیر منطقی بودنش ندارم، فقط میدونم قسمتی از شخصیت من هست و تصمیمی ندارم تلاشی در تقویت یا تضعیفش بکنم.
شاید دوستام دل خوشی نداشته باشن از این حالت، پس الز شرمنده ام اگه یه سال با یه چماق هم خونه بودی، اون جزوی از منه D:


۵ نظر:

Laleh گفت...

چماق جون زود بیا،دلم واسه چماق بازی هات تنگ شده;)

Shaghayegh گفت...

یعنی عاشقتم ... ((:

Unknown گفت...

شقایق یک عکس دام که معنی واقعی چماق بودنت و میرسونه .. یادم بنداز بات میل کنم... :D:D::D

Talieh گفت...

azizam long before ke aida beshnasatet chomaghe daret kashf shode bood!!garche man esmesho mizaram layeye moghavaee dore shagha!

Talieh گفت...

Miss u already :(