۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

سوال هشتم: آیا ما حق انتخاب داریم !!؟؟

و برای تو ...
"
اگر فکر کنیم که در زندگی کاملاً مسئولیم و باید مراقب تک تک انتخابهایمان باشیم واقعاً جهان طبق قانون کارما با ما رفتار خواهد کرد و به هر کدام از انتخابهایمان پاسخ خواهد داد. بنابراین خوشتر این است که فرض کنیم جهان آنقدر ها سخت گیر نیست و به خود چندان سخت نگیریم به قول حافظ:
گفت آسان گیر کارها از روی طبع / سخت میگرد جهان بر مردمان سختکوش
فلورانس اسکاول شین میگوید : اگر فرض کنی در جهان قانون کارما برقرار است، قانون کارما در زندگیت جاری میشود و تو باید مرتب در حال ارزیابی و انتخاب باشی، اما اگر فرض کنی قانون بخشش در جهان حکم فرماست، همین قانون وارد زندگیت میشود، بارها سبک میشود و بی حساب و کتاب میتوانی از جهان خواسته و آرزو داشته باشی، آنچنان که کودکان هستند، آنان کاملاً قانون بخشش را پذیرفته اند بنابراین هیچ فکر نمیکنند که اگر چیزی میخواهند باید برای آن تلاش کنند یا بهایی بپردازند یا صبر و استقامت و پشتکار داشته باشند آن ها فقط میخواهند و با سماجت میخواهند چرا که داشتن را حق خودشان میدانند!
"
از کتاب ده سوال بی جواب، دکتر سرگلزایی

*: و توی عزیز، من هیچ تلاشی جهت تایید یا تکذیب نوشته های بالا ندارم، فقط انعکاس نکته جالبی بود که خوندم پیرو مذاکراتمون ;)
*: دکی عزیز مرسی از معرفی کتاب، خداییش باید به جای گیر دادن به جناب سرگلزایی، همراهیتون باید میکردم تو جلسات D:

my ignorance

می دونستی ناراحت شدن از تعصب اطرافیان خودش یه نوع تعصبه ...
دلتو دریایی کن دختر جون !

نیم کل کل

جوابیه :
ببین عمو جان، تا یه سری جاها وا ندی نمی فهمی که چی به چیه ؟؟
نمیفهی که کی هستی و اینجا که واستادی کجاست ؟؟
نمیفهمی که چی به چیه و تو چی میخوای ؟؟

آره رسماً اعتراف میکنم که یه جاهایو وا دادم، بماند اون لحظه، خیلی آگاه نبودم که دارم وا میدم و اسمشو یه چیز دیگه گذاشتم. الان هم نمیدونم که خودآگاهی در زمان وا دادن منفعته یا مضرت. فقط میخوام بگم بهت، نیت کردم از وا دادن گریز و ترسی نباشد مرا زین پس !!!

و اما این که فکر میکردم آدم رهایی هستم و بدون مرز و قید و بندها ... شنیدن اینکه که چرا این قدر مرز و محدودیت واسه خودم تعیین کردم، مثل یه شک بود.....
آره این یه مورد حق با شماست، از دستم در رفته و یه سری ورودی هام بسته شدن، حالا از روی ترس؛ محافظه کاری و یا هر کوفته دیگه ای که اسمشو میشه گذاشت.... ای وای بر من پس!!!!!

my layery skirt

خوشم میاد یه طرف دامنمو بالا میگرم خیس نشه یه ور دیگش از دستم ول میشه ...
تازه نگو دامن لامصب هزار تا لایه داره .... D:

thirty years old Alice in wonder land

و من سی ساله شدم ...

وسط جنگل دنبال یه خرگوش میدوید که یه دفه افتاد توی گودال ....
یادته که کدوم داستانو میگم ...
چشمات رو به یه دنیایی باز میشه، پر از اتفاقات خوب، اسرارآمیز و عجیب ...
شاید این دنیای عجیب این قدر واقعی ولی دور از تو بوده، که فقط تو قصه ها متصور میشدیش !

و الان این من سی ساله هستم، طبق معمول اندر کف بازیهای این سرای بزرگ

پس الان باید این قدر گوش به زنگ باشی که اگه همون خرگوشه که داری دنبالش میکنی اگه یه دفعه تبدیل بشه به یه اژدها، به جای تعجب به پری روش و پرواز کنی !!!!!
باور دارم که همه ما واسه خودمون یه پا آلیس هستیم، فقط یه چشم بینا، یه گوش آشنا و یه درون هوشیار لازم داریم تا بتونیم دل بدیم به این همه اعجاب ....

* شاید بغل در بد نباشه یه سری کوفته قلقلی بریزی تو دهن جناب اژدها که بهتر پرواز کنه ! ;)


۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

shall I change my point of view

به من گفت یعنی تو ایده آلیسم هستی ؟؟!!!
و من یه دفعه جا خوردم و بعد سکوت ................
....
ریشه کلمه ایده آلیسم (آرمان گرایی)، ایده آل، به معنای مطلوب کامل است. به همین جهت ایده آلیست در ادبیات روزمره به فردی اطلاق می‌گردد که استانداردهای بسیار بالا دارد در حالی که ممکن است این استاندارد با توجه به شرایط و یا حقیقت طبیعت و دنیا غیر واقعی یا غیر قابل دسترس باشد.
....
مسئله مهم اینه که تعریف این استاندارد چیه و کلاً استاندارد بالا به چی اطلاق میشه !!
آیا موقعیت ممتاز شغلی، تحصیلی و یا اجتماعی از شاخصه های یه استاندارد بالا است !!!
و از طرفی هم مولفه هایی مثل آرامش درونی، برقرای فضای صلح آمیز با دنیای پیرامون، افزایش دانش و شناخت نسبت به جهان هستی و کسب کرامات می تونه تعریفی از یه استاندارد بالا باشه.
و من میمونم که آیا این دو تعریف در تعامل قرار دارند یا در تقابل ؟؟
آیا به دست آوردن یکی به منزله از دست دادن اون یکی دیگه نیست !!!
آیا داشتن هر دو تعریف در کنار هم یه نوع آرمان گرایی به حساب نمیاد ؟؟!!!!!!!
و حتما حتماً این تعریف از دیدگاه یه فرد تا فرد دیگه فرق میکنه ...

شقایق !!! آخرش چیو قراره به کی ثابت کنی، به خودت، به محیط اطرافت، به دوستات و به دنیا !!!!


۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

what shall I do

س- چقدر باید در تاریکی ماند؟؟
ج- آنقدر که بتوان در تاریکی دید!!!