گاهی اوقات فکر میکنی چون بزرگتر شدی میتونی پا رو از یک سری مرزها فراتر بذاری و مخالف عرف عمومی عمل کنی، بدون اینکه به خودت یا اطرافیانت آسیبی برسونی; و شاید همین توقع رو از اطرافیان به ظاهر بزرگسالت داری که مسئله رو درک کنند...
ولی میبینی که کور خوندی، هرقدمی که برمیداری باید حسابی دو دو تا چهار تا کنی که آیا این کار درسته و یا غلطه، بعضی از قضایا که حل و فصل کردنش به راحتی آب خوردن هست به طرز باورنکردنی تبدیل به یک قضیه عجیب و پیچیده میشه ...........
این جوری زندگی سخت میشه. مجبور میشی خودت رو مطابق یک استاندارد از پیش تعریف شده وفق بدی و این باعث میشه که از خود واقعی فاصله بگیری!
من امروز مطابق اصول از پیش تعریف شده عمل نکردم، امیدوارم کسی آسیب ندیده باشه حتی اندکی!
.
.
.
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه کنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم
.
.
.
ولی میبینی که کور خوندی، هرقدمی که برمیداری باید حسابی دو دو تا چهار تا کنی که آیا این کار درسته و یا غلطه، بعضی از قضایا که حل و فصل کردنش به راحتی آب خوردن هست به طرز باورنکردنی تبدیل به یک قضیه عجیب و پیچیده میشه ...........
این جوری زندگی سخت میشه. مجبور میشی خودت رو مطابق یک استاندارد از پیش تعریف شده وفق بدی و این باعث میشه که از خود واقعی فاصله بگیری!
من امروز مطابق اصول از پیش تعریف شده عمل نکردم، امیدوارم کسی آسیب ندیده باشه حتی اندکی!
.
.
.
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه کنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم
.
.
.